من ماندهام و فریادهای بیصدای درونم! دریا مرا میخواند گویا پی برده باشد به بیوفایی زمین. خیالی که همچون قایقی به گل نشسته با بادبانی کوچک و تکه تکه شده، خبر از سختی این مسیر پرفراز و نشیب میدهد. این من خسته که بیتوجه به تمام صداهای خاموش درونم، نه درپی چیزی هستم که شادم گرداند و نه دیگر از حوادث روی داده به وجد می آیم.! آری این من دیگر سوای از همه چیز، کهکشان ها و زمین و خانه گم کرده را رهاکرده و بی آنکه در پی یافتنشان باشد، از بین تمام
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت